بازخوانی و رمزگشایی استاد اسماعیل یعقوبی از روایات طالقان

ساخت وبلاگ

 

استاد اسماعیل یعقوبی

(پژوهشگر، مدرس حوزه علمیه و نویسنده کتاب مشاهیر طالقان)

 

اخیراً کتابی با عنوان «اخبار حلاج» به دستم رسید که با مطالعه آن برخی تردیدهای مرا به احتمال قوی تر و یا نزدیک به یقین تبدیل کرد. مدت ها به روایاتی که درباره طالقان و فضایلی که به آن خطه مربوط می شد می اندیشیدم و از مبالغه های بیرون از حد آنها که بیستر شبیه آرمان های مسیحیت در رجعت عیسا (ع) و افسانه های ایرانیان کهن بود به فکر فرو می رفتم و تحلیلی که بتواند ذهنم را در تبیین این موضوعات قانع کند نمی یافتم و تنها به این که این گفتارهای شبیه به افسانه به باوری فراتاریخی- جغرافیایی تبدیل شده و روزی محقق خواهند شد و یا به واقعیت پیوسته است بسنده می کردم.

   کتاب «اخبار حلاج» نوشته مستشرق و محقق بزرگ فرانسوی در قرن اخیر «لویی ماسینیون»  (1883- 1962م) با همکاری دکتر پاول کراوس (1904 - 1944م) محقق و متفکر اهل چک با ترجمه و پژوهش «امید حلاج» ناگهان احتمالات ذهنی مرا تغییر داد و فکرم را به احتمالات پیشین نزدیک تر کرد.

   پروفسور ماسینیون و دکتر پاول کراوس در طی چندین دهه تحقیقات دامنه دار و گسترده تراث متفکران اسلامی و جریان های باطنی گری خصوصاً صوفیه و غلات شیعه و اسماعیلیان و... را رمزگشایی کرده و گفتار و روش ها و تعلیمات آنها را در معرض دیدگاه و فکر پژوهندگان قرار دادند. درست همان کاری که «پروفسور هانری کربن» در گشایش گره های رازآلود و بازخوانی رموز آثار شیعه و کتاب های «شیخ شهاب الدین سهروردی» انجام داد و این راز و رمزها و تلویحات را که دست کمی از لغز نداشت به صاحبان این میراث و هم مراکز بزرگ پژوهشی جهان شناساند. 

   ما در فرهنگ و معارف شیعه علاوه بر آثار و میراث های کلامی- فلسفی، حدیثی، فقهی، حقوقی و سیاسی و... با نمونه هایی از رموز و رازهای ناگشوده ای روبرو می شویم که به جای تحلیل، به آنها همچون باورهای ته نشین شده در ناخودآگاه خود که قرن ها در گوش جانمان همچون قصه هایی شیرین و افسانه ای که مادران برای کودکان در ابتدای شب برای خفتن آنها نجوا می کنند نگریسته ایم و از دور با چشمی آرمانی و دور از واقعیت به آنها نگاه کرده ایم!! این رازهای شیرین و رمزی در آثار و کتب شخصیت های مذکور به بهترین صورت تحلیل شده و به عبارتی تعبیر و تأویل شده است.

   کتاب «اخبار حلاج» ازین نمونه آثار بی نظیر و سخت ارزشمند است که بر محققان است که یک بار هم شده آن را بخوانند و از آن بهره ها ببرند. در فرهنگ شیعی خصوصاً علاوه بر شخصیت های برجسته تاریخی و پیشوایان واقعی با اعلام و زمان ها و مکان های فرازمینی- زمانی ای مواجهیم که جز رموز و رازهای آرمانی ای که فراتر از آثار نرمال و معمول است هیچ تحلیل درخور دیگری برایشان نمی توان پیدا کرد و این اندیشه ای نارواست که این رموز و رازهای افسانه وار را دوشادوش واقعیت دانسته و وقوعشان را بدون هیچ تعبیر و رمزگشایی قطعی و محقق بدانیم.

  حسین ابن منصور حلاج در طول نه سال (از 300 تا 309ق) در محاکمه شکنجه و بازجویی سخت قرار داشته و سپس به شکل فجیعی در بغداد به فتوای اهل ظاهر و با تلاش وزیر خلیفه المقتدر یعنی علی بن عیسا اعدام شد. سردسته حاجبان خلیفه (قشوری) و مادر خلیفه سخت از مریدان حلاج بودند که در به تأخیر افکندن مرگ او بسیار موثر بودند...

   دو تن از شاگردان و مریدان حسین بن منصور حلاج یعنی شاکر بن احمد بغدادی که در سال 311ق به جهت این که جسورانه در بغداد تعلیمات حلاج را در میان همگان و در هر کوی و  گذر برملا می کرد در باب الطاق بغداد کشته شد (ص 104). دیگری ابراهیم بن محمد بن محمویه معروف به نصرآبادی متوفای (367ق) که در نیشابور متولد شده بود جانب احتیاط را رعایت کرد و مدت 25 سال دور از زادگاه خود در اقصا نقاط بلاد اسلامی خصوصاً بغداد به استماع حدیث اهتمام ورزید و در سال 340ق به زادگاه خود بازگشت.

  شاکر و نصرآبادی هردو از خطه خراسان بودند خصوصاً شاکر که نماینده حلاج در خراسان بوده و در آن سرزمین تفکرات حلاج را تثبیت کرده و گروهی به نام «حلاجیه؛ حلولیه» را پدیدآورده بود و مرادش بارها بشارت شهادت به او داده و از او در طی سخنانی رمزی و بسیار رازآلود که بعدها در محاکم اهل ظاهر برملا گشته و زمینه اعدام او و استادش را فراهم آورده بود خواسته بود درین امر (شهادت) شتاب کند (ص 109).[1] نصرآبادی نیز از موثرترین مروجان افکار حلاج در خراسان بوده است و به واسطه ارادت فراوان به مرادش (حلاج) مورد سرزنش بوده و در خفا به وعظ و ذکر می پرداخت (ص 117 تا 118).

  پروفسور ماسینیون و دکتر پاول کراوس (از ص 105 تا 112) در اهمیت روایات طالقان سخن گفته اند که مهمترین مرکز تبلیغات افکار حلاج در خراسان بوده است: شاکر[2] که ناگزیر بود به ندای آخرالزمانی حدیث اهل طالقان جواب گوید به سوی طالقان خراسان رهسپار شد. این حدیث این گونه بیان می شد که گنجی در سرزمینی دور مدتی مدید نگهداری می شود تا از برای مهدی گروهی پیشگام و از طریق شهادت پیروز گردند اغلب این پیشگامان «اصحاب کهف» معرفی شده اند. (ص110).

  در پاورقی (ص 111، ش 1) چنین آمده: «به گفته نعیم بن حماد (متوفای 218ق) در کتاب «الفتن و الملاحم»: مهدی از چین ختن خواهد آمد، علمدار او شعیب بن صالح  با سپاهی به طالقان و به بیضای اصطخر (زادگاه حلاج) خواهد رفت! اهل طالقان می بایست از انصار مهدی فاطمی باشند نسبت آنان (با حلاج) از راه خون نبود بلکه به دلیل مهمان نوازی ای بود که همچون اهل مدینه از پیامبرداشتند چون مشهور بود که حلاج از نوادگان ابو ایوب انصاری است...» (ص 111).

  از مفضل جعفی (متوفای 180ق) متنی خطابی در کتاب «هدایه خصیبی» باقی مانده که به گونه ای تحسین برانگیز حال و هوای طالقان آن دوران را بازگو می کند. در آن جا اسماعیلیان گریخته را تشویق می کند که نومید نباشید در فضای پر برکت و آرام بخش، پشت دیوار چین، در میدان مقابر اهل طالقان که بیرون از شهر است نزدیک یاسر (ابوعمار) شهید اول و صحابی نام آور در نهانگاه راز (طواسین)[3] پناهی بیابید (ص 112).

پروفسور هنری کربن در کتاب «تاریخ فلسفه اسلامی» که با همکاری دکتر «سید حسین نصر» و «عثمان یحیا» و با ترجمه دکتر «اسدالله مبشری» درباره حلاج فراهم آمده می نویسد: «ابوعبدالله حسین بن منصور حلاج» در سال 264ق به آشنایی با جنید نائل شد و مراحل سلوک و تمرین های حیات روحانی را براساس تعالیم او عمل کرد، جنید به دست خود بر او خرقه پوشانید ولی حلاج در سال 282ق در بازگشت از نخستین زیارت خود از مکه رسته ارتباط خود با جنید و اغلب مشایخ صوفیه بغداد را گسست و مدت 4 سال در «تستر» جنوب غرب ایران اقامت گزید. درین دوره از زندگی او اختلاف روزافزون با اخباریان و فقیهان دوره ای مشخص است؛ تا چهار سال بعد از آن جامه صوفیانه را به دور افکند تا با توده مردم درآمیزد و حیات روحانی را بر مردمان موعظه کند...»

   آقای هنری کربن در ادامه می نویسد: «حلاج در ایالات ایران به سیر و سفر پرداخت. از خوزستان (جنوب غربی) به خراسان در شمال شرقی رفت؛ به ریاضت نفس پرداخت و بدون توجه به مقررات معمولی مردم را به پیروی از حیات معنوی تشویق می کرد... او بعد از این به اقالیم دوردست رفت در هند و ترکستان یعنی در سرحدات چین، او توانست توجه همه مردم را جلب کند. به او لقب شفیع یا وسیط دادند و بسیاری ازمردم در پرتو نور او به اسلام گرویدند...»

   در ادامه بحث چنین آمده: «او پیوسته  طالبی را که دارای زمینه مسیع الاهی و روحانی بود انتخاب می کرد. او پایان و نهایت همه موجودات را اتحاد با خداوند می دانست اتحادی که با عشق محقق می گردد... این افکار مخالفت های فراوانی را علیه او برانگیخت. فقیهان و حاکمان علیه او وارد میدان شدند... صوفیان در مورد او سکوت کردند و می گفتند: حلاج با انتشار اسرارالاهی و پرده انداختن از آن رموز نزد مردم مرتکب بی احتیاطی شده.»

   با دقت در گفتار پروفسور ماسینیون و پروفسور هنری کربن که هر دو در تاریخ باطنی گری و گشودن رموز و اسرار گفتارهای باطنیان و خصوصاً شیعه که در تاریخ اولیه خود به تأویل و باطن یابی متون دینی (کتاب و سنّت) همت گماشتند هم شیعه اثناعشری و هم شیعه زیدی و اسماعیلی و به ویژه صوفیه که اولین گروهی بودند که از روش تأویل و باطنی گری استقبال کرده و در سیر تاریخی خود همین صوفیه بودندکه روش درون یابی حقایق الاهی را پیش گرفته و این روش از مهم ترین خصوصیات ادبیات صوفیه به حساب آمد؛ برای رسیدن به آرمان های خود و تحقق امیدهای از دست رفته علاوه بر روش تأویل، در خلق زمان ها و مکان های آرمانی و تطبیق آنها بر زمان و مکان واقعی و نیز شخصیت های فرا زمان- مکان ادبیات خاصی را پدید آوردند که بعدها حلاج این شخصیت شگفت و با عظمت توانست براساس روشی غیر از روش ظاهرمآبانه دین (شریعت) و افکار صوفیانه و جریان حاکم مردم را به زندگی اخلاقی و روحانی دعوت کند.

   با دقت در نوشته های این دو محقق و شرق شناس که دومی (هنری کربن) حتا سال ها در ایران در جلسات خصوصی درس برخی بزرگان فلسفه و عرفان حضور یافت و خود از سرچشمه های معرفت خصوصاً شیعی استفاده کرد می توان فهمید که خراسان کهن که از مهم ترین مراکز آن روزگار بوده سرزمینی است الهام بخش و آرمانی که اگرچه در ظاهر اقلیمی است با حوادث پر فراز و نشیب تاریخی که در جهان واقعیت محقق گشته ولی در کنه خود حوادثی فراواقعی را داراست که می توان از آن باورها و اعتقادات فرقه ها و گروه هایی که برای آزادی و عدالت و خیر و سعادت، مال و جان خود را فدا می کردند فهمید که اوضاع سیاسی و شدت فشارهای حاکمان و تأکید بر ظاهر شریعت و محرومیت از زندگی روحانی و اخلاقی تا چه حد توانسته شرایط را برای برساختن سرزمین های آرمانی و زمان های فراتاریخی و شخصیت های خیالی فراهم آورد و آنها را به اموری خودباورانه وادارد.

   خراسان درین اوضاع و احوال توانست زمینه ای خوب و مساعد برای فعالیت های سیاسی و خیزش ها و انقلابات و شورش های دامن گیر فراهم آورد سرزمینی که از دسترس خلافت به دور افتاده و در افسانه های کهن ایرانی پیشینه ای دور داشت خطه ای که در آن روزگار واسطه بین فلات گسترده ایران، شبه قاره هند، ترکستان و چین به حساب می آمد خراسانی که زیدیه، اسماعیلیه و باطنیان و حلاجیه با تبلیغات وسیع شاگرد حلاج یعنی «شاکر بن احمد» به سرزمینی فراتاریخی تبدیل شده برای آن روایات و احادیث ساختند تا هرچه بیشتر بر باور پیروان خویش بیافزایند و راه را برای رسیدن به آرمان و آرزوی دیرین هموار سازند. در نوشته های پیشین دیدیم که طالقان از مهم ترین شهرهایی که در خراسان همسایه ترکستان و نزدیک به دیوارهای چین است مأمن و جایگاه انقلابیان زیدیه و پایگاه اسماعیلیان و مهم ترین مکان جاذبه افکار حلاج بوده است.

   پروفسور ماسینیون با توجه به اهمیت خراسان در سده های ابتدایی روایات طالقان را قطعاً مربوط به همین طالقان می داند که به حسب قراین همین نظر درست و واقعی به حساب می آید چرا که زیدیه و اسماعیلیه و پیروان حلاج با توجه به ویژگی خراسان آن روز و اهمیت جغرافیایی و اقلیمی و باورهای کهن ایرانیان باید همان جا را برای گسترش افکار خود انتخاب کرده باشند. طالقان خراسان بزرگ ترین مرکز پیروان حلاج و از مهمترین شهرهای آن روزگار خراسان و از ولایات تخارستان است که در دوران روایات طالقان بین طالقان تخار خراسان و طالقان امروزی استان البرز که در گذشته به طالقان دیلم و قزوین شهرت داشته و تنها مجموعه ای کوچک از روستاهای پراکنده بر دامنه البرز است و با توجه به موقعیت جغرافیایی و پراکندگی جمعیت اصالت با طالقان خراسان خواهد بود حتا شخصیت های اسطوره ای مانند شعیب بن صالح در روایات آخرالزمان از همین خطه و از سمرقند خواهد آمد.

نتایج این گفتار:

1. منظور از طالقان در روایات آرمانی و آخرالزمانی قریب به یقین و حتا قطعاً «طالقان خراسان» است که امروز در استان تخار افغانستان قراردارد.

2. این روایات برساخته های باطنیان و اسماعیلیان و پیروان حلاج است که در حوادث روزگار شکست خورده و افسرده به ساختن این گونه روایات و پدید آوردن آرمانی دوباره برای حرکت و خیزشی دیگر دست زده اند.

3. خراسان سرزمینی کهن و دیرینه در میان افسانه های ایرانی است. خیزش اغلب شعوبیه (کسانی که درصدد بازگرداندن ایران به دوره پیش از تسلط عرب بودند) درین سرزمین رخ داده است.

4. حلاج و شاگرد او شاکر چندین بار از طریق خراسان تا مرزهای هند و چین رفته و افکار روحانی را در آن سرزمین های دوردست تبلیغ کرده اند و مهم ترین مرکز استقرار آنها خصوصاً شاکر بن احمد مرید حلاج، طالقان خراسان بوده است.


[1]. حلاج در نامه ای به شاکر نوشته بود: «اهدم الکعبه...» یعنی کعبه را ویران کن. این نامه بعدها به دست فقیهان و حاکمان افتاد و از آنجا که قرامطه بارها درصدد تصرف مکه و ویرانی کعبه بودند گمان همکاری حلاج و قرامطه به یقین تبدل شده به اعدامش فتوا دادند در حالی که منظورحلاج درین نوشته رمزی ویرانی تن از طریق شهادت را از شاکر خواسته بود.

[2]. «شاکر جزو اولین فاطمیان عدالت خواه بود که علیه شریعت قیام کرد... حلاج شاکر را در بازگشت از دیوار «یاجوج و ماجوج» ترکستان که در کنار طالقان قرار داشت به بغداد فراخواند تا او هم این سخن را بیان کند که تیزتر از شمشیر و خون ریز شریعت بود» (ص 112 تا 113).

[3]. طواسین جمع طاسین برگرفته از نام بخشی از کتاب حلاج است با عنوان «طاسین الازل» که معنایی رمزی و طلسم گونه دارد.

- نشر نخست این مقاله در:  کانال تلگرامی البرزپژوهی، دوم مهر 1399.

 

روستای ایستای طالقان ...
ما را در سایت روستای ایستای طالقان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : savojbolaghio بازدید : 255 تاريخ : دوشنبه 21 مهر 1399 ساعت: 12:26