نظر یک نواخباری جوان درباره روستای ایستای طالقان

ساخت وبلاگ
 

 

وحید عبدی پور روز جمعه 17 شهریور 1396 طی یادداشتی در وبلاگ «یاد باد آن روزگاران: خواهم طرحی نو دراندازم از طرح قدیم» درباره اهل توقف طالقان ابراز نظر کرده است. او که متولّد شهر بروجرد و دانش آموخته رشته روابط عمومی از دانشگاه علامه طباطبایی است خود را این گونه معرفی کرده است: «این وبلاگ را به خواست استاد درس تکنولوژی های ارتباطی ساختم و هدفم ارایه گزارش هفتگی کلاس ها در آن بود اما دیدم خوب کمی نوشتن را بلدم و کمی هم دغدغه مند هستم، بنابراین توفیق اجباری شد تا بنویسم. من در وبلاگ از مدرنیته و سنّت می نویسم. من در این وبلاگ از مبحث زن و حقوق زن می نویسم. من در این وبلاگ کمی حرف مذهبی و کمی حرف اجتماعی می زنم. من نه که از سیاست سر در نیارم، نه، بلکه علاقه ای به مبحث سیاست ندارم. تمام نوشته ها به صورت ذهنی و بدون نگاه کردن حتّی به یک کتاب نوشته شده و حاصله تفکرات شخصیه خودم هست. همین ابتدا خودم می گویم که مخالف مدرنیته هستم و طرفدار سنّت. سنّت را بازگشت به مکتب اهل بیت می دانم. یک نواخباری هستم با تفکرات مختص به خودم. هیچ کس برای من بت نیست و هیچ کس رهبر فکری من نیست. تنها رهبران فکری من اهل بیت هستند و قرآن.»

________________

نگاهی به مدرنیته گریزی و نفی مظاهر مدرنیته روستای منتظران طالقان

در یکی از روستاهای طالقان مردمانی زندگی می کنند که به آنها اهل توقف می گویند. این مردمان بنا بر نظر مرجع تقلیدشان که خیلی وقت پیش به رحمت خدا رفته است، تمام مظاهر مدرنیته و مدرن را حرام می دانند و استفاده از وسایلی مثل آب لوله کشی، برق، ماشین و خلاصه هر آنچه که آنها اعتقاد دارند از بلاد کفر وارد شده و در سنّت، عترت و قرآن نیست تشبّه به کفار است و تشبّه به کفار هم حرام است. یعنی آنها در یک روستای دورافتاده که اثری از هیچ زندگی ماشینی و تکنولوژی یافت نمی شود زندگی می کنند.

آنها اعتقاد های ویژه ای دارند که تا حدّی کم نظیر و حتّی بی نظیر در میان شیعیان دوازده امامی هست. اگر خواستید اطلاعات بیشتری در مورده آنها کسب کنید، می توانید با یک سرچ ساده در گوگل به نام روستای منتظران یا روستای اهل توقف طالقان اطلاعات بیشتری کسب کنید.

من قصد ندارم که در این نوشته به شرح حال روستای طالقان بپردازم و مانند روزنامه ها از زندگی آنها بنویسم، من قصد آن را دارم به عنوان کسی که بسیار زیاد با آنها احساس قرابت می کنم، کمی راجع به این سبک از زندگی و مواجهه آنان با مدرنیته و در کل عصر مدرن بنویسم.  من در مواجهه با این مردمان و این تفکر فعلاً به شدّت محتاط هستم و سعی می کنم بسیار دقیق در کار و احوال آنها ریز شوم تا بفهمم تا چه میزان این مردمان بر مسیر صحیح و تا چه میزان در مسیر ناصحیح قرار گرفته اند. اما نقد من بر ادله آنها برای این سبک از زندگی تا آنجا که من در سنت نبوی و قرآن کریم و اهل بیت عصمت و طهارت جستجو کردم که برای عصری که در آن سنت، عترت و قرآن از نظر محتوا و فرم در مقابل عصر خویش قرار می گیرند، چنین رویکردی که مردمان اهل توقف طالقان داشتند را ندیدم. یعنی رویکرد اهل طالقان مویدی از قرآن، سنّت و عترت به طور کاملاً صریح و آشکار نمی یابند و این نوعی اجتهاد از طرف آنان است و خوب قطعاً اجتهاد با طبع من ناسازگار است.

آنها با مطرح کردن حرمت تشبّه به کفار، تمام چیزها را بر خود حرام کرده اند، آنها حتی چای را هم حرام می دانند، که اگر از آنها پرسیده شود چه نصی بر حرام بودن چای و آناناس دارید، با پیش کشیدن حرمت تشبه به کفار و اینکه چای و آناناس از کفار آمده و ما نباید مانند آنها چیزی را بخوریم، حکمی سخت و بسیار حساس می دهند.

این حقیر نتوانستم هنوز حرام بودن چای را در هیچ کدام از منابع فقهی پیدا کنم. اگر خوب دقیق شویم می توان به این عمل آنها هم خوشبین بود و هم بدبین. اما آنچه که مرا به احتیاط سوق می دهد آن است که احادیثی از قبیله این حدیث که امام صادق فرمودند، لباس دشمنان ما را نپوش، غذای دشمنان ما را نخور و مانند آنان عمل نکن را چگونه باید فهم کرد. البته احادیث دیگری از آن بزرگواران صادر شده است که می تواند کمی ماجرا را پیچیده کند.

اما به عقیده من نوعی رهبانیت در زندگی روستای منتظران طالقان یافت می شود که این مورد تایید اهل بیت عصمت و طهارت نیست. اما نمی توانم فعلاً خطاهای بارزی را برای روستای منتظران طالقان ذکر کنم. می توانم فعلاً بگویم که این سبک از زندگی که اجتهادی هست تا حدّی مورد تایید من نیست، با اینکه با آنها خیلی احساس نزدیکی می کنم .مثلاً آیا بر ما واجب است که آن لباسی که اهل بیت پوشیده است را عیناً همان را بپوشیم، یا اینکه مستحب است چنین کنیم. جواب این سوال شاید چندان سخت نباشد. یا اینکه آیا ما وظیفه داریم از تیغ که امروز برای تراشیدن موهای زاید به کار می رود اجتناب کنیم، آیا تیغ حرامست. از منظره مردمان اهل توقف طالقان تیغ حرام است، آیا واقعاً چنین حکم سخت و دشواری را می توان از منابع فقهی پیدا کرد.

به نظر می رسد که این مدرنیته گریزی مردمان اهل توقف طالقان مبنای استواری ندارد. از طرفی هم جناب آقای مهدی نصیری عزیز که ارادت ویژه‌ای به ایشان دارم مانند مردمان اهل توقف طالقان در مقام نظر تقریباً یکی فکر می کنند، اما در مقام عمل آقای مهدی نصیری می گوید چون در اضطرار مدرنیته هستیم و چون مدرنیته آنچنان چنبره بر ابعاد مختلف زندگی ما زده که باید به آن تن دهیم و اصلاً لازم است که خیلی از مظاهر مدرنیته را اخذ کنیم.

بنده هم با روستای منتظران طالقان و هم با آقای مهدی نصیری مخالف هستم. به نظرم نگاه آقای مهدی نصیری به مدرنیته و زندگی امروزی چندان نمی تواند صحیح باشد. چرا که یک ایشان مشخص نمی کند دامنه این اضطرار چقدر است. دوم اینکه ما چقدر مجازیم به این مدرنیته تن دهیم و سوم آنکه در کجا باید مدرنیته را نفی کنیم.  به اعتقاد این حقیر نگاه به مدرنیته اگر به صورت اجتهاد در دین باشد می شود حرام که این اشتباه است و اگر به صورت فقاهتی باشد می شود امری مذموم ولی نه حرام. با این همه باید صبر کرد و دید این حقیر انشاءالله به چه نظر قطعی خواهم رسید.

نکته اول) تفکر مردمان روستای طالقان مورد تایید من نیست.

نکته دوم) احساس بسیار نزدیکی به مردمان روستای طالقان دارم.

نکته سوم) فکر نکنید مردمان روستای طالقان در ظلالت هستند، به نظرم با کمی ویرایش می توانند تبدیل شوند به بهترین مردمان روزگار.

نکته آخر) امام صادق فرمودند: ای زراره دین را برای شیعیان ما سخت نگیرید، چرا که آنچه در تحمل شماست در تحمل عوام نیست.

نوشته شده توسط حسین عسگری در 13:1 |  لینک ثابت   • 
روستای ایستای طالقان ...
ما را در سایت روستای ایستای طالقان دنبال می کنید

برچسب : نواخباری, نویسنده : savojbolaghio بازدید : 189 تاريخ : چهارشنبه 12 مهر 1396 ساعت: 13:21